- هم بستری
- همخوابگی
معنی هم بستری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هم بسته بودن، رابطه، ارتباط اشیا با یکدیگر
کسی که با دیگری در یک بستر می خوابد، زن و مردی که با هم در یک بستر بخوابند
کسی که با دیگری دریک بستر بخوابد همخوابه
اعتماد متقابل
آلیاژ
فلزی که با یک یا چند فلز دیگر ترکیب شده باشد، همجوش، آلیاژ
شرت دراجرای عملی اتفاق اتحاد (غالبا در مورد کارهای بد بکار رود)، همنشینی مصاحبت، برابری دو یا چند تن در زور و قوت و شان و شوکت
آلیاژ
اتصال و ارتباط بین دو چیز، بستگی، پیوند
با هم سفر کردن، همراهی
Correlation, Solidarity
correlação, solidariedade
correlación, solidaridad
korelacja, solidarność
корреляция , солидарность
кореляція , солідарність
correlatie, solidariteit
Korrelation, Solidarität
corrélation, solidarité
correlazione, solidarietà
सहसंबंध , एकजुटता
সহসম্পর্ক , সংহতি
korelasyon, dayanışma
상관 , 연대
uhusiano, mshikamano
相关性 , 团结
相関 , 連帯
קְרוֹבִיוּת , סוֹלִידָרִיוּת
korelasi, solidaritas
ความสัมพันธ์ , ความสามัคคี
ترابطٌ , تضامنٌ