جدول جو
جدول جو

معنی هم بستری - جستجوی لغت در جدول جو

هم بستری(هََ بِ تَ)
مصاحبت. همخوابی. هم آغوشی. (یادداشت مؤلف) ، جماع. نزدیکی کردن. درآمیختن
لغت نامه دهخدا
هم بستری
همخوابگی
تصویری از هم بستری
تصویر هم بستری
فرهنگ لغت هوشیار
هم بستری
جماع، خفت وخیز، مجامعت، همخوابگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هم بسته
تصویر هم بسته
فلزی که با یک یا چند فلز دیگر ترکیب شده باشد، همجوش، آلیاژ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم بستگی
تصویر هم بستگی
هم بسته بودن، رابطه، ارتباط اشیا با یکدیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم بستر
تصویر هم بستر
کسی که با دیگری در یک بستر می خوابد، زن و مردی که با هم در یک بستر بخوابند
فرهنگ فارسی عمید
(هََ بِ تَ)
همخواب. (آنندراج). ضجیع. مضاجع. (یادداشت مؤلف). همسر. هم بالین:
ملک پنداشت کآن هم بستر او
کنیزک شمع دارد شکّر او.
نظامی.
گل بر شاخسار سبز و تر هم بستر خار. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هم بستر
تصویر هم بستر
کسی که با دیگری دریک بستر بخوابد همخوابه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم سفری
تصویر هم سفری
با هم سفر کردن، همراهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همبستگی
تصویر همبستگی
اتصال و ارتباط بین دو چیز، بستگی، پیوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم بسته
تصویر هم بسته
آلیاژ
فرهنگ لغت هوشیار
شرت دراجرای عملی اتفاق اتحاد (غالبا در مورد کارهای بد بکار رود)، همنشینی مصاحبت، برابری دو یا چند تن در زور و قوت و شان و شوکت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم بسته
تصویر هم بسته
((هَ بَ تِ))
آلیاژ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هم بستر
تصویر هم بستر
((هَ. بَ تَ))
یار و رفیق بستر، زن و مرد که با هم در یک بستر بخوابند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از همبستگی
تصویر همبستگی
وحدت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم باوری
تصویر هم باوری
اعتماد متقابل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم بستک
تصویر هم بستک
آلیاژ
فرهنگ واژه فارسی سره
مترس، هم آغوش، همخوابه، هم خواب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از همبستگی
تصویر همبستگی
Correlation, Solidarity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از همبستگی
تصویر همبستگی
corrélation, solidarité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از همبستگی
تصویر همبستگی
相关性 , 团结
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از همبستگی
تصویر همبستگی
uhusiano, mshikamano
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از همبستگی
تصویر همبستگی
상관 , 연대
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از همبستگی
تصویر همبستگی
korelasyon, dayanışma
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از همبستگی
تصویر همبستگی
সহসম্পর্ক , সংহতি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از همبستگی
تصویر همبستگی
सहसंबंध , एकजुटता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از همبستگی
تصویر همبستگی
кореляція , солідарність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از همبستگی
تصویر همبستگی
correlazione, solidarietà
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از همبستگی
تصویر همبستگی
Korrelation, Solidarität
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از همبستگی
تصویر همبستگی
correlatie, solidariteit
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از همبستگی
تصویر همبستگی
корреляция , солидарность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از همبستگی
تصویر همبستگی
korelacja, solidarność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از همبستگی
تصویر همبستگی
correlación, solidaridad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از همبستگی
تصویر همبستگی
correlação, solidariedade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از همبستگی
تصویر همبستگی
相関 , 連帯
دیکشنری فارسی به ژاپنی