همخواب. (آنندراج). ضجیع. مضاجع. (یادداشت مؤلف). همسر. هم بالین: ملک پنداشت کآن هم بستر او کنیزک شمع دارد شکّر او. نظامی. گل بر شاخسار سبز و تر هم بستر خار. (جهانگشای جوینی)
همخواب. (آنندراج). ضجیع. مضاجع. (یادداشت مؤلف). همسر. هم بالین: ملک پنداشت کآن هم بستر او کنیزک شمع دارد شکّر او. نظامی. گل بر شاخسار سبز و تر هم بستر خار. (جهانگشای جوینی)